مورد موسیقی و شطرنج، نظرهای متفاوتی دارند که اصلاً انقلابی در این دو موضوع جدّی پیش آورد و در مورد جوانان هم یک گشایش خیلی بزرگی بود. من که شهید رجایی را بهعنوان یکی از اسوههای بزرگ تقوا و اخلاص و ایمان میشناسم، عکسی از ایشان دیدم که در اوج سالهای آغازین انقلاب، با پیراهن آستینکوتاه خدمت امام نشسته بود و صحبت میکرد. عرض من ایناست که شما بهعنوان رهبر دینی و به عنوان بزرگِ میلیاردها انسان، فکر میکنید پس از تثبیت آن اصول اساسی، ما در چه بخشهایی میتوانیم اجازه نوجویی و نوگرایی بدهیم و جوانان براساس روحیهشان تحوّلات را تجربه کنند و دستشان بازتر باشد و خدای نکرده در چارچوبهای بسیار خشک قرار نگیرند و عمل نکنند ؟ شعری که خواندید از چه کسی بود ؟ از مرحوم سهراب سپهری بود. بسیار خوب. من بیشترِ آنچه را که شما گفتید قبول دارم. اولاً این که میگویید « جوانان در کجا اجازه دارند نوآوری کنند ؟» باید بگوییم نوآوری اصلاً چیزی نیست که اجازه لازم داشته باشد و کسی که میخواهد نوآوری کند، نباید از کسی اجازه بگیرد. اگر میدانی وجود داشت، این نوآوری و خلاقیّت بهوجود خواهد آمد. من معتقدم نوآوری باید در همه زمینهها انجام گیرد. معنای نوآوری این نیست که ما اصول پذیرفته شده منطقی و عقلانی خودمان را زیر سؤال ببریم. معنای نوآوری، پیشرفت و تکامل در اموری است که رو به تکامل هستند. مثلاً عدالت چیز خوبی است.