کنندهای باشد؛ شعرِ تشویق کننده به بیبندوباری، به ولنگاری، به شهوترانی، به غفلت و اینطور چیزها باشد؛ آن وقت حرام میشود. بنابراین، آن چیزی که شاخص حرمت و حلیّت در موسیقی است و نظر شریف امام هم در اواخر حیات مبارکشان - که آن نظریه را در باب موسیقی دادند - به همین مطلب بود، این است. موسیقی لهوی داریم. ممکن است موسیقی - به اصطلاح فقهیاش - موسیقی لهوی باشد. « لهو » یعنی غفلت، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیتهای زندگی، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلتیدن در ابتذال و بیبندوباری. این موسیقی میشود حرام. اگر این با کیفیّت اجرا حاصل شود، اگر با کلام حاصل شود؛ فرقی نمیکند. شما میگویید زبان بینالمللی. آن موسیقیای که بهقول خود شما مرزها را درنوردیده و در جاهایی پخش شده، آیا لزوماً موسیقی خوبی است ؟ صرف این که یک موسیقی از مرز فلان کشور خارج شد و توانست به مثلاً کشورهای مختلف برود و یک عدّه طرفدار پیدا کند، مگر دلیل خوب بودن موسیقی است ؟ نه؛ به هیچ وجه. ممکن است موسیقیای باشد که به شهوترانی و تحرّکات و نشاطهای شهوی جوانی تحریک میکند؛ طبیعی است که یک مشت جوانی که غفلت زده هستند، از این موسیقی خوششان میآید. هر جایی که در دنیا دستشان به این نوار بیفتد، از آن نوار استفاده میکنند. این دلیل خوب بودن موسیقی نیست. من نمیتوانم بهطور مطلق بگویم که موسیقی اصیل ایرانی، موسیقی حلال است؛ نه، این طور نیست. بعضی خیال میکنند که مرز موسیقی حلال و