از این مهمتر، امام یک کادرسازی در سطح ملت کردند. کادرسازیهای امام هم، غیر از کادر سازیهای حزبی بود. احزاب مینشینند اشخاصی را بهطور خاص تربیت میکنند، برای این که مثلاً فلان شغل و فلانکار را به اینها بدهند؛ اما امام جوانان را تربیت میکردند و به آنها روحیه خودباوری میدادند. از اوّل هم امام روی جوانان تکیه بخصوصی داشتند و همین هم شد. البته بعد از آن که انقلاب پیروز شد، هم کسانی که در مجموعه امام بودند و هم کسانی که خارج از مجموعه امام بودند، آمدند و کارها را قبضه کردند و مشغول تصدّی کارها شدند - با تغییرات و اصلاحاتی که به مرور انجام گرفت - لیکن این را توجّه داشته باشید که امام راهشان روشن بود، شیوهشان معلوم بود و میدانستند که چه میخواهند. شیوه امام عبارت بود از شیوهای که پیامبران آن را میپیمودند؛ یعنی تزریق ایمان و باور عمیق، همراه با بصیرت و آگاهی و تأمّل و فکر در مخاطبان خود. چنین روشی بهطور طبیعی استعدادها را شکوفا میکند و کادرها را پرورش میدهد. لازم نبود از ده سال قبل بردارند فهرستی تهیه کنند که فلان کس را برای فلان کار میخواهیم؛ اما بهطور طبیعی فهرستهایی طولانی بهوجود میآمد. میدانید که « شورای انقلاب »، قبل از انقلاب در ایران تشکیل شد و عدّهای را بهعنوان اعضای « شورای انقلاب » معیّن کردند؛ محتاج هیچکس هم نشدند و مشکلی هم پیدا نکردند البته این عده آن زمان ناشناخته بودند؛ حتّی خودشان هم از عضویتشان خبر نداشتند. بنده خودم یکی از اعضای