کسی که بخواهد نوآوری کند، شیوه خوبی را برای تأمین عدالت پیدا میکند؛ اما در خوبی عدالت شک نمیکند. محبّت به پدر و مادر و محبّت به فرزند، یک امر طبیعی است؛ ممکن است کسی برای آن شیوهای پیدا کند که تاکنون وجود نداشته است؛ اما در اصل این اصول کسی شک نمیکند. بنابراین، وقتی شما به نوآوری اشاره میکنید و میگویید جوان میخواهد نوآوری کند، لزوماً به آن معنی نیست که نوآوری شامل نوآوریهای غیرمنطقی و نامعقول هم میشود. بنابراین، نوآورىِ درست مورد نظر است. بنده کاملاً موافق هستم که باید نوآوری شود؛ لیکن این که میگویید جامعه ما نمیپسندد، من این را نمیتوانم خیلی از شما قبول کنم. حالا یا شما چون جوان هستید و داخل خانواده خودتان یا جای دیگر قرار دارید، خبری دارید که من ندارم؛ یا من چون تجربه بیشتر و اطّلاعات زیادتری دارم، چیزی میدانم که شما نمیدانید؛ به هر حال یکی از این دوتاست. من گمان میکنم که جامعه ما، جامعهای است که نوآوری را اصلاً تربیت و استقبال میکند. یک نمونهاش همین است که شما در مورد حضرت امام اشاره کردید. امام بزرگوار یک مرد کهنسال هشتاد ساله بودند که در اواخر عمرشان این دو فتوایی را که شما میگویید، صادر کردند. اینها نشاندهنده آن است که جامعه ما اصلاً جامعهای است که با پدیدههای نو و معقول و منطقی، کاملاً همساز و همخوان است. خانوادههای ما نیز همینطورند. البته ممکن است خانوادهها با بعضی از « از حد خارج شدنهای جوانان » مقابله کنند که این هم منطقی است.