بیانات سال 77


بهتر است بگویم یکی از راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی است.

بله؛ یکی از راههاست. البته با شرایطی میتواند باشد؛ اما بهترین راهش را این نمیدانم. ببینید؛ در مورد موسیقی دو حرف وجود دارد: یکی این که ببینیم اساساً مشخّصه‌های موسیقی حلال و حرام چیست و دیگر این که بیاییم در مصداق، مرزهایی را مشخّص کنیم تا به‌قول شما، جوانان بدانند که این یکی حرام و این یکی حلال است. البته این دومی کارآسانی نیست. کار دشواری است که انسان از این اجراهای موسیقیهای گوناگون - موسیقی خارجی، موسیقی ایرانی هم با انواع و اقسامش؛ با کلام، بیکلام - بخواهد یکییکی اینها را مشخّص کند؛ اما مشخّصه‌های کلّیای دارد که آن‌را میشود گفت. البته من هم در جاهایی به بعضی از اشخاصی که دست‌اندرکار بودند، آنچه را که میتوانستم و میدانستم، گفته‌ام؛ حالا هم مختصری برای شما عرض میکنم.

ببینید؛ موسیقیای که انسان را به بیکارگی و ابتذال و بیحالی و واخوردگی از واقعیتهای زندگی و امثال اینها بکشاند، موسیقىِ حلال نیست؛ موسیقىِ حرام است. موسیقی چنانچه انسان را از معنویت، از خدا و از ذکر غافل کند، حرام است. موسیقیای که انسان را به گناه و شهوت‌رانی تشویق کند، حرام است؛ از نظر اسلام این است. موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد، البته آن‌وقت حرام نیست. اینهایی را که من گفتم، بعضیش در موسیقی بیکلام و در سازهاست؛ بعضی هم حتّی در کلمات است. یعنی ممکن است فرضاً یک موسیقی ساده بیضرری را اجرا کنند، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده میشود، شعرِ گمراه

«26»