بسم اللَّه الرحمن الرحیم ابتدا به شما جوانان عزیز خوشامد عرض میکنم و از این که بار دیگر در محفل گرم شما مینشینم و از شما میشنوم و با شما حرف میزنم، احساس خرسندی میکنم. هر جا جوانان هستند، تر و تازگی و طراوت و صفا و نشاط و خوبی هست و ما این را قدر میدانیم. انشاءاللَّه که این جلسه ما هم جلسه مفیدی باشد؛ به شما هم سخت نگذرد و گرمای این چراغها هم شما را خیلی اذیت نکند؛ مخصوصاً دختران که داخل چادرند و شاید تحمّل گرما برایشان قدری سخت باشد. به هر حال من آماده هستم که شروع بفرمایید. بعونک یا لطیف. انا فتحنا لک فتحاً مبینا. پدر عزیزم ! زمانی که من پا به عرصه وجود نهادم، چند سالی از وقوع انقلاب گذشته بود. با وجود این، من به انقلابی که به رهبری امام عزیز و به همّت شما و تمام ملت عزیز و غیورمان به وقوع پیوست، افتخار میکنم. من از جوانانِ بعد از سالهای حماسه هستم؛ از جوانان بعد از انقلاب. لذا من تنها زمانی انقلاب را درک کردم که این نهال پُربار، در پایداری قرار داشت. بنابراین، همیشه برای من این سؤال مطرح بود که چرا انقلاب ما به وجود آمد ؟ چطور آن همه زن و مرد و پیر و جوان به خیابانها ریختند و به رهبری شما بزرگواران به قلب تاریخ زدند و آن حادثه بزرگ را بهوجود آوردند ؟ از شما خواهش