بیانات سال 77


سرنوشت او، نیاز او، نیاز کشور به او، همه باید رعایت شود؛ اما این‌که دانشجو بیاید دانشگاه را اداره کند، نه. من نه چنین چیزی را به‌عنوان یک ایده‌ی منطقی و علمی و مطرح شنیده‌ام و نه هم اصلاً این کار منطقی است.

یک حرف دیگری وجود دارد و آن این‌که اساتید در اداره‌ی دانشگاه نقش داشته باشند. این باز یک خرده منطقیتر است؛ لیکن این هم به نظر من به شکل مطلق و کلّی درست نیست. دانشگاه باید به وسیله‌ی مدیران خودش اداره شود و آن مدیران باید سیاستهای دستگاهی را که وابسته به آن هستند، حتماً اجرا کنند، تا مسؤولیت مشخّص شود و مسؤولیتها لوث نگردد. الان اگر دانشگاه ما وضع بدی داشته باشد، مسؤولش رئیس دانشگاه است. رئیس دانشگاه اگر این کارِ بدش معلول بدرفتاری یا ضعف خود او نباشد، بلکه معلول برنامه‌ای باشد که وزارت به او داده، وزیر مسؤول است. وقتی وزیر مسؤول شد، میشود از وزیر سؤال کرد. اما اگر نه، گروهی آن‌جا باشند که اینها تحت فرمان وزیر نیستند و اصلاً از مقرّرات وزیر، برنامه‌ی وزیر و وزارت و دولت هیچ دستوری نمیگیرند و هیچ تعهّدی در مقابل آن ندارند، طبعاً نمیشود انسان از کسی سؤال بکند. مجرمی، مسیئی، محسنی وجود نخواهد داشت.

البته دانشجویان بعد از درس خواندن، خیلی فعّالیتها در دانشگاه میتوانند بکنند. بیرودربایستی باید به شما عرض کنم که اگر شما بخواهید درس خواندنتان را فدای این کارهایی بکنید که خیال میکنید خوب است - حالا یا خوب است، یا خوب هم نیست - بنده هیچ اعتقادی به این کار

«53»