بیانات سال 77


است که بد است. وقتی مصلحت شخصی نیست، وقتی مصلحتِ مردم و مصلحتِ کشور است، این میشود یک امر مقدّس، یک امر خوب، یک چیز عزیز؛ چرا ما باید از آن فرار کنیم ؟ لذا من این را واقعاً مصلحت نمیدانم.

البته الان این کار، صریحاً و علناً انجام میشود؛ میایستند و میگویند مجلس باید منحل شود ! این حرف، خلاف قانون است؛ حرف غیرصحیحی است. چرا مجلس باید منحل شود !؟ چطور شده است ؟ انتخاباتش باطل و قلابی بوده ؟ کسی با زور به مجلس آمده است ؟ کسی دستور داده که فلان کس باید به مجلس بیاید ؟ چرا مجلس باید منحل شود !؟ شما بایستی از این حرفها انتقاد کنید. انتقاد که من میگویم به معنای « عیارسنجی » است، یعنی همین. ببینید این حرف عیارش چقدر است.

قوّه‌ی قضاییّه‌ی الان بدتر از ده سال قبل نیست؛ بدتر از پانزده سال قبل نیست؛ در جهاتی قطعاً هم بهتر است. البته عیبهای زیادی هم دارد که شما خبر ندارید، ولی بنده خبر دارم. حرف زدن و از دور درباره‌ی مسائل قضاوت کردن، آسان است؛ ولی وارد میدان شدن و کمر بستن مشکل است. انسان در خیال خودش دنیا را خیلی آباد میکند، مدینه‌ی فاضله درست میکند؛ اما وقتی کار را به دست گرفت و دید که چقدر مشکل است، آن وقت وضع فرق میکند ! نفوس انسانی مثل ابزارهای برقی نیستند که جناب‌عالی یک تکمه را بزنید، ناگهان مثلاً ده دستگاه بنا کنند کار کردن ! هر انسانی اراده‌ای دارد. جناب‌عالی مثلاً به وزیر اقتصاد، یا رئیس کلّ بانک مرکزی، یا فلان دستگاه دیگر اشاره کردید. میدانید وقتی که کار انجام میگیرد، با توجّه به سلسله مراتب این فرد مسؤول تا آن پایین،

«40»