شهری یا روستایی خودشان، کسانی را با شناخت انتخاب کنند، این خیلی کمک خواهد کرد؛ هم به پیشرفت امور کشور، هم به آشنا شدن مردم با وظایفی که بر عهدهی آنهاست و باید انجام گیرد و البته سودش هم به خود مردم برمیگردد. اینکه میگوییم درست اجرا شود، دو معنای مهم در این قضیه هست: یکی اینکه مقرّرات و قوانینی که در این مورد هست، دقیقاً مورد ملاحظه قرار گیرد و از قانون تخطّی نشود؛ سلایق و امیال و جهتگیریها بر روند اجرای این کار بزرگ و سراسری تأثیر نگذارند. دوم - که این بهعهدهی مسؤولان است - این است که انتخاب مردم براساس تشخیص صحیح مصلحت انجام میگیرد؛ ببینند برای چه کاری میخواهند این شخص را انتخاب کنند و برای این کار چگونه انسانی لازم است. دنبال آدمهایی باشند که در عین کاردانی، حقیقتاً متدیّن و دلسوز و علاقهمند به مصالح مردمند؛ کسانی نباشند که این را وسیلهای قرار دهند برای اینکه خودشان به نام و نان و مقام و شهرتی برسند. اگر احساس کردند کسی این گونه است، یا این تردید در مورد او به وجود آمد، سراغش نروند؛ بروند سراغ کسی که میشناسند. ما وقتی که میخواهیم خودمان را، یا فرزندمان را، یا کسی از کسانمان را معالجه کنیم، به سراغ پزشکی میرویم که اورا میشناسیم. از یک نفر، دو نفر تحقیق میکنیم، تا اینکه پزشک خوب را پیدا بیابیم. همهی مسائلی که ما آن را به دست کسی میخواهیم بسپاریم، در حکم مراجعه به پزشک است و باید انسان سراغ کسی برود که بداند او از عهدهی این کار برمیآید، یا لااقل احتمالش در مورد یکی