موارد همه چیز مشخّص است و هیچ کس با این کار مخالفت ندارد. آن حرفی هم که شما از ایشان نقل میکنید، هیچ منافاتی با این ندارد؛ این تحدید آزادی را منع نمیکند. یکوقت هم هست که نه، ما میآییم برای یک مصلحتِ پنداری که قانون آن را قبول ندارد، یا مثلاً ایمان رایج کشور و مردم آن را قبول ندارد، بهانهای قرار میدهیم، برای اینکه یک محدودیت ایجاد کنیم. قاعدتاً ایشان این را نفی کردهاند؛ که درست هم هست و ماهم آن را قبول داریم. در مورد مطبوعات هم که من گفتم، این حرف مورد تصدیق قانون اساسی و قوانین رایج ماست. واقعاً اگر کسانی ایمان مردم را تضعیف کنند - حالا میخواهد روزنامه باشد، غیرروزنامه باشد، فرقی نمیکند - باید قانون با آن برخورد کند. روزنامه که یک خطّ قرمز نیست. آیا چون روزنامه است، پس باید انسان نزدیکش نشود ؟ نه، چه فرقی میکند ؟ اگر واقعاً روزنامهای هست که وسیلهی گمراهی مردم را فراهم میکند - مثلاً اشاعهی اکاذیب میکند، یا ایمان مردم را سست میکند - طبیعتاً قانون باید با این روزنامه برخورد کند و میتواند برخورد کند. به نظر من، قوانین ما در این زمینه وافی و کافی است. البته ممکن است در یک مورد، مصداقی مورد تردید باشد؛ یعنی یک نفر بگوید این روزنامه ایمان مردم را تضعیف میکند؛ دیگری بگوید نه، این موجب تقویت ایمان است؛ کمااینکه الان در خیلی از موارد از این قبیل موجود است؛ یعنی بعضیها معتقدند که فرضاً این روشی که بعضی از مطبوعات در برخورد با ارزشها و مسائل ارزشی دارند، در مجموع به نفع است. اگر قبول کنند که در مجموع برخلاف جریان