ایمان مردم هست، طبق قانون اساسی باید جلوش را بگیرند. در قانون اساسی، هم در باب مطبوعات، هم در اصول کلّیتر، هر آن چیزی که با ایمان دینی مردم مقابله داشته باشد، اصلاً مشروعیت ندارد. وقتی مشروعیت نداشت، دستگاهها باید با آن مقابله کنند. در این هیچ شکّی نیست. آن چیزی که وجود دارد و ممکن است مثلاً مایهی اختلاف نظر زیدی با عمری شود، این است که آیا این مصداق آن هست یا نیست. البته این مرجعش قانون است؛ باید قانون در این زمینه بررسی کند. لذاست که من خودم الان همین روزنامههایی که وجود دارند، بعضی از آنها را صددرصد مضر میدانم - اعتقاد خودم این است - اما به بستن اینها اقدام نمیکنم؛ هرچند هم میتوانم این کار را بکنم؛ یعنی کاری است که اگر بنا بگذارم، کاملاً میشود. منتها نمیخواهم بکنم. من میگویم اگر دستگاه قانونی به این نتیجه رسید، بکند. البته گاهی به مراجع قانونی تذکر میدهیم و میگوییم آیا خبر دارید این روزنامه چه میگوید؛ آن آقا چهکار میکند ؟ آنها هم گاهی خبر ندارند و میگویند بله، ما اقدام میکنیم؛ گاهی هم خبر دارند، که یا کوتاهی است، یا عقیدهشان چیز دیگر است. علیاىّ حال، مرجعِ برخورد با مطبوعات قانون است و به نظر من در این زمینه یک خرده سهلانگاری شده است. همانطور که عرض کردم، بعضی از مطبوعاتی که الان رایجند - هرچند من نمیدانم در میان مردم چقدر مشتری دارند و هیچ معلوم نیست که طرفداران پروپاقرص زیادی هم داشته باشند؛ اما بههرحال هستند - اینها از لحاظ موازین ما، شاید حائز