* ببینید عزیزم ! اگر دانشگاه آزاد اسلامی نبود، شما حالا باید بیکار میبودید؛ یعنی درس هم نباید میخواندید. این حقیقتی است. شمای نوعی را میگویم؛ یعنی همان صد و چند هزار نفری که در دانشگاه آزاد اسلامی هستید. دانشگاههای دولتی ظرفیت نداشتند. ما که نمیتوانستیم معجزه کنیم ناگهان ظرفیت دانشگاه دولتی را مثلاً از دویست هزار به چهارصدهزار نفر ببریم؛ اینکه نمیشود. دانشگاه آزاد اسلامی اساساً برای این تشکیل شد. البته اینکه میگویید من عضو هیأت مؤسّس و هیأت امناء هستم، نه؛ من شاید ده، دوازده سال بیشتر است که حتّی در یک جلسهی هیأت امنا هم نبودهام و الان هم هیچ اطّلاعی ندارم که چطور میگذرد. بله، از اوّل اسم ما را هم همانطور تبرّکاً در هیأت امنا گذاشتند ! من اصلاً یادم نمیآید که از همان اوّل یک جلسه یا دو جلسه در هیأت امنا شرکت کردم یا نه. بنابراین، در سیاستگذارىِ آنجا من دخالتی ندارم. البته آقای دکتر جاسبی با ما ارتباط دائم داشته، الان هم ایشان اینجا گاهی رفت و آمد دارند؛ لیکن در مورد دانشگاه اگر ما به ایشان حرفی بزنیم، توصیههایی است که به ایشان میکنیم. مثلاً شکایتهایی که میشود، به وسیلهی دفتر به ایشان تذکّر میدهند. در کار دانشگاه من هیچ دخالتی ندارم. شما توجّه داشته باشید که دانشگاه آزاد اسلامی از سرمایههای مردم بهوجود آمد. مثلاً فرض کنید در شهر دور افتادهای که اصلاً امکان نداشت که دولت بتواند یک دانشگاه در آنجا درست کند، مردمِ آنجا آمدند خودشان پولی جمع کردند و بنای کوچکی که مثلاً باب یک دبیرستان