بیانات سال 77


انجام میدهیم؛ اما باید هزینه‌ی زیادی صرفش بشود؛ در حالی که یک طلبه‌ی جوان در یک دادگاه ویژه راحت میتواند این آقا را پای سؤال و جواب و استنطاق بنشاند. مثلاً یک طلبه‌ی نسبتاً جوان مثل آقای ریشهری، یک مرجع تقلید مثل آقای شریعتمداری را راحت محاکمه کرد. این جز از دادگاه ویژه‌ی روحانیت برنمیآمد؛ امام این را میدانستند.

از طرف دیگر، وقتی این تمکّن در روحانیون هست، در میان آنها کسانی هم پیدا میشوند که تخلّف کنند. امام رضوان‌الله‌تعالیعلیه در یک سخنرانی راجع به روحانیون صحبت میکردند و از آنها تعریف میکردند؛ بعد گفتند: « ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد »! یعنی این طور نیست که هر کس لباس روحانیت بر تنش هست، آدم مقدّسی است؛ نخیر، کسانی هم از روحانیون ممکن است تخلّف کنند. وقتی دادگاه روحانیت هست، جلوِ این تخلّفات را میگیرد؛ چون کاربرد و نفوذ و اقتدارش را نسبت به خودشان میدانند. بنابراین، دادگاه روحانیت یک ضرورت بود و هست و جزو کارهای خوب امام رضوان‌الله‌تعالی‌علیه محسوب میشود. البته بنده هم در ایجاد این دادگاه بینقش نبودم. خود امام به این کار معتقد بودند و در ذهنشان بود؛ من هم یک روز خدمتشان رفتم و مطلبی را گفتم، که همان‌جا فهمیدم در ایشان خیلی اثر کرده است.

اما این‌که گفتید دادگاه ویژه‌ی روحانیت قواعد و قوانین منظّمی داشته باشد، باید بگویم که همه چیزش کاملاً منظم است؛ یعنی قاعده و مصوّبات مرتّب و مدوّن دارد. البته الان در ذهنم نیست و نمیدانم که کجا تصویب شده، اما میدانم که آیین‌نامه‌های کاملاً دقیقی دارد. در بعضی از

«78»