کارهایش صددرصد مثل دستگاه قضایی است - بدون هیچ تفاوتی - و از همان قوانین پیروی میکند. احتمال میدهم در بعضی از تشکیلات قضاییش قوانین جداگانهای داشته باشد، والاّ محکوم به همان قوانین است. غیر روحانی را به این دادگاه نمیآورند. در جرائمی که روحانی و غیرروحانی در آن شریک و به هم متّصل باشند، حدس من این است که آن وقت پروندهی آن غیر روحانىِ را هم به آنجا میآورند. این دادگاه به مطبوعات هم اصلاً ارتباطی ندارد. آن روحانیای که روزنامهای را اداره میکند، از جهت روحانی بودنش اگر جرم یا جرائمی را که در این دادگاه تعریف شده، مرتکب شود، او را به اینجا میآورند و به خاطر آن جهت محاکمهاش میکنند؛ والاّ از جهت مطبوعات نیست؛ جرم مطبوعاتیش باید در دادگاه دیگری بررسی شود. البته اگر در زمینهی کار مطبوعاتی، یک جرم غیرمطبوعاتىِ تعریف شده باشد که در حوزهی کار قضایىِ دادگاه ویژهی روحانیت باشد، این دادگاه میتواند رسیدگی کند؛ چون طرف روحانی است؛ اشکالی هم ندارد. به نظر من، دادگاه ویژهی روحانیت جزو مصادیقی که شما بخواهید آن را نقطهی ضعف قوّهی قضاییّه محسوب کنید، نیست. این را هم به شما عرض کنم که جناب آقای یزدی - رئیس محترم قوّهی قضایّیه - با این وضع دادگاه ویژهی روحانیت چندان موافق نیستند. ایشان معتقدند که دادگاه ویژهی روحانیت باید یکسره به مجموعهی دستگاه قضایی سپرده شود و در آن حل گردد؛ منتها بنده این را مصلحت نمیدانم. برخلاف مقررات فعلی موجود هم هست؛ این