بیانات سال 77


پس ببینید من منشأ این بنیه را چه میدانم؛ من میگویم منشأش در تدیّن و در ایمان است. ایمان به معنای تدیّن و تعبّد، نه ایمان به معنای مجرّد خودش؛ که بگوییم ما آدم با ایمانی هستیم، اما در عمل، نه اهل نمازیم، نه اهل تعبد و ذکریم، نه اهل توجّه به خدا و عمل کردن به هیچ یک از فرایضیم، فقط میگوییم ما با ایمانیم !

نه، من اصلاً این ایمان را نمیگویم؛ این ایمان، همانی است که قرآن اشاره میکند: قالت الاعراب آمنا، قل لم تؤمنوا و لکن قولوا اسلمنا »؛ تسلیم شدیم. آن، تسلیم شدن است، نه ایمان آوردن؛ ملت ما ایمان اسلامی داشتند.

یکی از مسایلی که من قبل از انقلاب، همه جا بحث میکردم، این بود که میگفتم مردم ما - که آن وقت متهم به بیایمانی میشدند - اتفاقاً مؤمنند؛ منتها مؤمن به همان چیزی که خودشان از اسلام شناخته‌اند، برای آن فداکاری هم میکنند، مالشان و جانشان را هم میدهند و تحمل زحمات را هم میکنند. بعد معلوم شد که همین جور است؛ ملت ایران، ملت مؤمنی بود. امروز هم ملت، خوشبختانه مؤمن است. بعد خواهم گفت که اساسی‌ترین هدف دشمنان انقلاب هم همین ایمان و تعبد است. آماج حملات آنها این است و منبع لایزالی است که انقلاب، از آن تغذیه کرده و خوشبختانه از خیلی از آسیبها دور مانده است.

یک نکته‌ی دیگر این است که در آسیب‌شناسی انقلاب، باید نقش عوامل درونی و بیرونی، هر دو ملاحظه بشود. البته این جا دو افراط وجود دارد

«12»