من بعضی از این مطبوعات و روزنامهها و آدمهای نو به میدان رسیده بیخبر از همه جا - حمل بر صحّتش، بیخبر است؛ والّا مغرض - را میبینم. اینها خیال میکنند این هنری است که ما کشور را به حالت ابتذال قبل از انقلاب بکشانیم. در این جهت سعی میکنند. چقدر غفلت است ! چقدر تأسّفآور است ! جوانان ما در دوره جوانی توانستند خود را از آن تخدیری که فضای کشور شده بود، خلاص کنند؛ حرکتی کنند و ایران را نجات دهند. ایران رفته بود؛ ما گم شده بودیم؛ ما زیر دست و پاها له شده بودیم. سیل گنداب فرهنگ غربی - که مقدّمه سلطه اقتصادی و سیاسی و استعمار به معنای حقیقی کلمه بود - در واقع ما را از بین برده بود. وسط زمین و هوا، دست قدرتمند انقلاب و اسلام، به وسیله همین جوانان، کشور را نجات داد. عدّهای میخواهند این دوره افتخار آمیز به فراموشی سپرده شود و مردم به همان حال تخدیر قبلی برگردند. این حالت را چه کسی میخواهد ؟ دشمنانِ این کشور و این ملت میخواهند. به نظرم این را شاید در یک سخنرانی هم گفته باشم. همین اخیراً - قبل از عید - در یکی از مجلّات امریکایی، سرمقالهای به وسیله یک نویسنده معروف امریکایی نوشته شده بود که خلاصهاش این بود که برای مقابله با کشورهایی مثل ایران - که او البته تعبیر زشتی میکند؛ مثلاً یاغی - ما نمیتوانیم از راههای نظامی و اقتصادی عمل کنیم؛ اینها راههای تجربه شده و شکست خورده است؛ از راههای فرهنگی باید وارد شویم. تصریح هم میکند. میگوید چگونه باید وارد شویم ؟ در وسط همان صفحه، عکس کاملاً عریان یک زن را کشیده و گفته از این طریق ! گفته اینها را بایستی