بیانات سال 77


کرد که نفس کار کردن، یک وظیفه است. آن کس که به این وظیفه عمل میکند و به کار میپردازد، محترم و عزیز و پیش خدا مأجور است.

بعضی تصوّرشان این است که زمانی انسان پیش پروردگار اجر دارد، که از این کاری که میکند، هیچ قصد دیگری غیر از امتثال فرمان الهی نداشته باشد. به گمان من، کسانی هم که برای گذران زندگیشان کار میکنند، پیش خدای متعال مأجورند؛ چون نفس کار، عزیز و بزرگ و برای سرنوشت انسان تعیین کننده است. پس، در درجه اوّل، کارگران عزیز ما هنگامی که مشغول کارند - هر نوع کار سازنده‌ای - باید احساس کنند کاری انجام میدهند که مورد رضای خداست و وظیفه انسانی است.

حال بعد از آن‌که دانستیم نفس کار - هر نوع کاری - یک وظیفه است و بیکاری ممنوع و خلاف وظیفه شمرده میشود، باید توجّه داشته باشیم که امروز کارگر ایرانی با کار خودش، دو طریق دیگر برای جلب رضای پروردگار دارد:

یکی این است که با این کار او، مردم، هم‌میهنان، کشور، ملت و مسلمانان بهره‌مند میشوند. هر کاری که شما انجام میدهید، توجّه کنید که از آن، این مردم مؤمن و مسلمان، یا مستقیماً و یا غیر مستقیم منتفع میشوند. فرض بفرمایید محصول کار شما به خارج از کشور صادر شود و درآمد آن به کشور برگردد. مسلّماً مردم و نظام اسلامی و کشور عزیز از آن منتفع میشوند. این، یک عنوان برای ثواب و قصد تقرّب الیاللَّه است.

«2»