بسماللَّهالرّحمنالرّحیم در انتخاب بحثی که امروز برای شما دانشجویان عزیز مطرح میکنم، خیلی دچار تردید نشدم. البته سخنان زیادی هست که ذکر میشود و خیلی مناسب است که با شما جوانان عزیز، بخصوص دانشجویان در میان گذاشته شود. قول معروف: « یک سینه حرف موج زند در دهان ما ». لیکن بحثی که به نظرم رسید امروز مطرح کنم، موضوعی است که بارها در ذهن من گذشته و روی آن فکر و مطالعه کردهام و به آن اهمیت میدهم. البته این بحث، احتمالاً بحث قابل گسترشی است. امروز برای اوّل بار من این مسأله را طرح میکنم و اگر خود من در جلسات یا نوبتهای دیگری که به این دانشگاه یا دانشگاههای دیگر میروم، مجال و فرصت شود، آن را ادامه خواهم داد. دانشجویان، بخصوص دانشجویان رشته تاریخ و رشتههای علوم اجتماعی، میتوانند روی این قضیهای که من مطرح میکنم، فکر و مطالعه کنند. این بحث، بحثی درباره مقوله روشنفکری و روشنفکران در کشور ماست که به نظر من مقوله مهمّی است. قبلاً من نکته کوتاهی را درباره امروز که به اینجا آمدم، بگویم. من تقریباً از یک هفته پیش تصمیم گرفتم که به اینجا بیایم؛ اما آن را به کسی نگفتم. حتّی در دفترم هم فقط یکی، دو نفر میدانستند و هیچ کس نمیدانست. دیشب من اطّلاع پیدا کردم که امروز چند گروهِ دانشجویی