ندارد، این غلط است. نخیر؛ حقّ مطلق وجود دارد، باطل مطلق هم وجود دارد. پیامبر اکرم در جنگ بدر به پروردگار عالم عرض کرد که پروردگارا ! امروز همه حق، در مقابل همه باطل ایستاده است. واقعاً همینطور بود. پیامبر، حقّ مطلق بود؛ اما جبهه مقابلش، باطل مطلق. شما بفرمایید ببینم در مجموعه کافر قریش که سواد ندارند، اخلاق ندارند، دخترانشان را زیر خاک میکنند، در مقابل بت به سجده میافتند، به همدیگر ظلم میکنند، آن همه آدمکشی میکنند، حقّشان کجاست ؟ باطل مطلق است دیگر؛ کمااینکه پیامبر هم حقّ مطلق است. بنابراین، نظریه نسبیگرایی در حقّ و باطل، یک حرف است که من این نظریه را قبول ندارم؛ اما اینکه در واقعیت خارجی، آیا حقّ مطلق یا باطل مطلق در ما وجود دارد، آن یک حرف دیگر است. بله؛ من هم عقیدهام این است که هر آدم یا هر مجموعه طرفدار حق، بالاخره ممکن است شائبه غلطی، باطلی، خطایی در آن وجود داشته باشد؛ عکسش هم از آن طرف وجود دارد. امیدوارم که من توانسته باشم این سؤال را جواب بدهم. اگر این برادر یا خواهر عزیزی که این سؤال را نوشته، باز هم در این زمینه برایش سؤال باقی مانده، بنویسد، بدهد؛ اگر من انشاءاللَّه بعداً فرصت کردم، یا خودم به اینها جواب بدهم، یا مجموعهای را بگذارم جواب بدهند، باز بیشتر توضیح خواهیم داد.