بیانات سال 77


البته من این مطالبی را که شما برادر یا خواهر عزیزم نوشته‌اید و من خواندم، تصدیق نمیکنم. خواندن من، دلیل تصدیق نیست - نقل قول شماست - چون من خبر ندارم چنین چیزی وجود داشته باشد. البته اگر واقعاً چنین باشد که در یک محیط دانشگاهی، فضا بر استاد مسلمان تنگ باشد، این چیز بدی است؛ این چیز خوبی نیست؛ ولی من بعید میدانم که این‌گونه باشد. امیدواریم این‌گونه نباشد.

لطفاً نظرتان را درباره همبستگی بین گروههای مختلف بفرمایید.

من معتقد به همبستگیم. من معتقد به روابط حسنه‌ام؛ روابط حسنه‌ای که به معنای عدول از دانسته‌های صحیح و یقینی نیست. من معتقدم بین گروههای دانشجویی، با هر سلیقه‌ای که هستند، باید روابط حسنه برقرار باشد. شما نگاه کنید؛ کشورهای دنیا، گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی در عالم، با وجود اختلافات فراوانشان، دور یک میز مینشیند، حرف میزنند، مذاکره میکنند؛ بالاخره به جایی هم میرسند. معنا ندارد که در محیط دانشگاه اسلامی، افرادی که به اصول واحدی معتقدند، اسلام را قبول دارند، امام را قبول دارند، انقلاب را قبول دارند، ارزشها را قبول دارند؛ اما سلایق مختلفی هم دارند، اینها با همدیگر کنار نیایند. من نمیتوانم این را بفهمم و قبول کنم.

نظر جنابعالی درباره جامعه مدنی، تشکیل احزاب و انتخاب شوراها چیست ؟

جامعه مدنی، یک عبارت است؛ تا معنایش چه باشد ؟ شعار جامعه مدنی را رئیس جمهورمان داده‌اند. ایشان در توضیح این کلمه گفتند که منظور من از جامعه مدنی، عبارت است از آن جامعه‌ای که از « مدینةالنّبی » الگو میگیرد. ما همه حاضریم در راه چنین جامعه‌ای، جانمان را بدهیم؛ این‌که معلوم است.

البته امروز در غرب، این اصطلاح معنای خاصّی دارد. شما بدانید، غربیها با همه شگردهای ممکن، کوشش میکنند آن خطوط اصلىِ فکر و فرهنگ خودشان را منتقل کنند. حالا یک شکل و یک مجموعه درست کردند و اسمی هم رویش گذاشتند؛ کاری به آنها نداریم. ما از نظر خودمان، این اصطلاح برایمان معنا شده و ما آن را قبول داریم.

راجع به مسأله احزاب، انتخابات شوراها و غیره باید گفت که قانون اساسی تکلیف همه اینها را معیّن کرده است. مگر کسی میتواند قانون اساسی را قبول نداشته باشد ؟ قانون اساسی، تکلیف شوراها و تکلیف احزاب را معیّن کرده است. اگر طبق آنچه که در قانون اساسی هست و بعضی هم قانون عادّی دارد، عمل شود، من موافقم و به آن معتقدم.

میخواستم نظر حضرتعالی را درباره گروههای حامی ولایت بدانم.

به نظر من، همه گروهها حامی ولایتند. من در کشور، گروه قابل توجّهی که ولایت را قبول نداشته باشد، نمیشناسم. همه ولایت را قبول دارند. حالا ممکن است بعضی مثلاً عشق و اخلاص بیشتری داشته باشند، بعضی کمتر داشته باشند. مثلاً ولایت ائمّه علیهم‌السّلام را همه قبول داریم؛ اما

«13»