زندگی آن کسی که این طور فکر میکند، دارد. اگر حالا این طوری فرض کنیم که کسی با خودش فکر کند در راه تحصیل و رسیدن به رتبهای از کمال که دنبالش هستیم، همه نوع حادثه غیرمتوقّع و حساب نشدهای ممکن است پیش آید. چون این حادثه که انتظارش نمیرفت؛ یعنی شما اصلاً گمانش را نداشتید که چنین چیزی و حادثهای پیش آید. در راه تحصیل، در راه کسب معلومات، در راه رسیدن به کمالات - همین کمالاتی که با این تحصیلات انجام میشود - و یا یک خرده وسیعتر، اصلاً در طول جاده زندگی، حوادثی برای انسان پیش میآید که این حوادث، اصلاً محاسبه نشده و پیشبینی نشده است. هیچ کس انسان را ملامت نمیکند که شما شب که در کوی خوابیدید، چرا فکر نکردید که ممکن است کسی با لگد بزند و درِ خانه شما را باز کند. این اصلاً قابل پیشبینی نیست. اصلاً احتمال معقولی نیست. همچنان که آن کسی که در خانهاش خوابیده بود - مثلاً در شهر نسبتاً دور از مرز - گمان نمیکرد که ناگهان هواپیمایی در نصفشبی بیاید و بمبی بیندازد و اتفاقاً این بمب به سقف اتاق او بخورد و زن و فرزندان و کسانش را از بین ببرد. واقعاً اینها کاملاً غیرمنتظره است. از این گونه حوادث غیرمنتظره و انواع هزارها گونه آن - که ما همه انواع حوادث را نمیتوانیم تصوّر کنیم - در راه زندگی وجود دارد.