بیانات سال 78


حادثه پیش آمد، احساس کردند که باید کار کنند و آنچه را که از دست دادند، دوباره برای خودشان به‌وجود بیاورند و جبران کنند. همین احساس، منبع و منشأ پیشرفت جدیدی برای آنها شد که قبلاً نداشتند. قبلاً هر کدام در شهر راحتی نشسته بودند و مشغول کاری برای خودشان بودند؛ بعداً به یک مردم با نشاط و فعّالی تبدیل شدند که از صفر شروع کردند و خودشان چیزهایی را برای خودشان به‌وجود آوردند. زلزله‌ای که به آن تلخی بود، با این نوع برخورد، بعد از ده سال که نگاه میکنی، میبینی که برای این مردم، منشأ برکت و رشد شد و در نهایت این حادثه، مبارک بود. اوّلش تلخ بود؛ اما در نهایت اگر این حادثه پیش نمیآمد، اینها با همان حالت بیکارگی و تنبلی زندگی را عادّی میگذراندند و حالا هم یک مردم عادّی بودند؛ اما الان یک مردمی شده‌اند که با دست و بازوی خودشان، با اراده و تصمیم خودشان راهی را پیمودند و کار دشواری را انجام دادند. حالا اگر همین مردم زلزله زده از این فرصت، طور دیگری استفاده کنند، یعنی بگویند: خوب شد، تا حالا هر روز به در دکان میرفتیم، ولی حالا مردم با کامیون میآیند و

«5»