اگر ما به کمبودهای کاری خودمان نگاه کنیم - آن خللها و اختلالهایی که در برخی از برنامههای خود ما هست - خواهیم دید که از کجا چوب میخوریم. با یک مقدار صرفهجویی بیشتر، با یک مقدار دقّت و دلسوزىِ دستهای عامل و کننده کار، خیلی از این مشکلات بتدریج برطرف میشود. روند رفع مشکلات، مثل روند به وجود آمدن مشکلات است. همچنان که وقتی مشکلی به وجود میآید - چه مشکل اقتصادی، چه مشکل سیاسی و چه سایر مشکلات - به دنبال خودش مشکلات دیگری میآورد، رفع مشکلات هم همینطور است. شما یک گره را که باز میکنید، میبینید امکان باز کردن پنج گره دیگر بعد از آن به وجود میآید. هر کدام از دستهای عامل که از جای کم و کوچکی شروع کنند، من خیال میکنم که به جاهای خوبی خواهند رسید. این مقتضی آن است که شما در خرج کردن پول، در انتخاب برنامهها، در تقدیم بخشی بر بخش دیگر - و داخل هر بخش، برنامهای بر برنامه دیگر - اولویّتها را رعایت کنید. من میبینم که در جاهایی این اولویّتها رعایت نمیشود. اگر این مسأله مورد توجّه قرار گیرد، به نظر من خیلی از مشکلات حل خواهد شد. این هم جز در دولت،
جای دیگری حل نخواهد شد؛ علاج آن فقط دولت است؛ یعنی بایستی گفته شود که نه آقا ! جهات محسنهای که شما ذکر کردید، همهاش در این برنامه هست - هیچکدام مورد انکار