بیانات سال 78


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

الحمدلله ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا ابی‌القاسم المصطفی‌محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. الهداة المهدییّن المعصومین.

اگر برادران و خواهران عزیز من زیر آفتاب نبودند، می‌ایستادم تا هرچه مطابق میل شماست، شعار بدهید. هوا گرم است و مدّتی است که برادران و خواهران عزیز در این‌جا اجتماع کرده‌اند. برای من بسیار مایه‌ی مسرّت است که یک‌بار دیگر به این شهر عزیز آمدم و با شما مردم مؤمن، انقلابی و پرشور که دارای سوابق روشن و درخشانی در زمینه‌های دینی و انقلابی هستید، فرصت ملاقات پیدا کردم. امروز برحسب تصادف، روز هشتم شهریور و روز شهادت دو چهره‌ی برجسته‌ی انقلاب ما - یعنی شهید رجایی و شهید باهنر - است.

آنچه شخصاً از مردم و منطقه‌ی قائن به‌یاد دارم و می‌دانم - غیر از آنچه که تاریخ ثبت کرده است - این است که اوّلاً مردم قائن در طول سالهای سلطه‌ی طاغوتها بر سرتاسر کشور، از جمله بر منطقه‌ی قائنات - شهر قائن و مناطق اطراف آن - این خصوصیت را داشتند که با خوانین قاهرِ جبّارِ مسلّط بر این منطقه، هرگز کنار نیامدند؛ لذا آن خانواده‌ی شوم، هم از شهر قائن و هم از مردم قائن، خیلی ناراحت بودند و خوششان نمی‌آمد. طرفینی بود؛ مردم قائن از آنها متنفّر بودند، آنها هم قهراً نظر موافقی با این شهر و این مردم نداشتند. این یک

«1»