عزیزان من ! آخرین جملاتی که میخواهم به شما عرض کنم - بعد از اظهار تشکّر و سپاسگزاری از اجتماع پرشور و محبّتهای صادقانهای که شما نسبت به این خدمتگزار ابراز میکنید، که امیدوارم خداوند همهی شما را موفّق بدارد و مشمول لطف و رأفت و خیر خود قرار دهد - این است که سعی کنید از موقعیتهای مطلوب جامعه، شما مرد و زن این دوران، حدّاکثر استفاده را بکنید. من نمیپسندم که خانوادهای به جوانان خود، امکان تحصیلات ندهد؛ در حالیکه نظام جمهوری اسلامی، امکان تحصیلات را به خانوادهها و به جوانان داده است. من نمیپسندم که براساس رسوم غلط، اجازه ندهند که دختران درس بخوانند. دختران هم باید درس بخوانند؛ استعدادهای بزرگی در میان آنها وجود دارد. من برای مردم مؤمن و پرشور و بااخلاص و باصفایی مثل شما، به هیچ وجه اختلافات عشایری و تعصّبهای قومی را میان خودتان نمیپسندم؛ حیف است. براساس ارزشهای ایمانی، با یکدیگر برادر باشید - برادرِ مؤمن - بخصوص به جوانان عرض میکنم: عزیزان من؛ ای جوانان ! جوانی خودتان را قدر بدانید و هرچه بیشتر در راه ایجاد نورانیّت و صفای معنوی در خودتان تلاش کنید. به نماز و به تضرّع و توجّه، اهمیت دهید. بدانید یک جامعه، آنوقتی به فلاح و رستگاری خواهد رسید که روحیه و صفای معنوی در او موج بزند. پیشرفتهایی که ما در دوران جنگ داشتیم،