بیانات سال 78


تحقیر کند، پیشرفت نخواهد کرد. هر جنسی که گفته میشد در داخل تولید شده است، خودِ این داخلی بودن، معنایش این بود که ارزشی ندارد ! خود افراد، تحصیلکرده‌ها، دیگران، به هم میگفتند که ایرانی یک لولهنگ - آن آفتابه‌های گِلی قدیمی - هم نمیتواند بسازد ! یعنی نسل پیشرفته علمی هم نسبت به آینده علمی این کشور ناامید بود. این، آن مشکل اخلاقی است.

ما از قافله علم و تمدّن دنیا عقب بودیم. از لحاظ نظام حکومتی و حکّامی که بر این کشور حکومت میکردند، یکی از مرتجعترین حکومتها را داشتیم. سلطنت موروثی بود؛ یک نفر بمیرد، مردم مجبور باشند فرزند او را در هر سنّی، با هر شرایطی و با هر خصوصیّاتی، به حاکمیت مطلق خودشان قبول کنند؛ نه معیاری، نه علمی، نه تقوایی، نه عقلی، هیچ چیز ملاک نباشد ! چنین رژیمی را در ایران در قانون اساسی هم برده بودند؛ قانون اساسیای که زیر چکمه‌های رضاخان و زیر برق نگاههای مأموران رضاخانی در همین تهران تصویب شده بود. ایران در دنیا ذلیل شده بود. در مجامع جهانی، نامی از ایران به عنوان صاحبِ یک نظر، صاحبِ یک رأی و صاحبِ یک شخصیت، وجود نداشت؛ صدقه‌بگیر و محل آزمایش دیگران شده بود ! بعضی از نظرات اقتصادی و غیره را برای این‌که آزمایش کنند، این‌جا عمل میکردند، تا ببینند چگونه جواب میدهد ! از لحاظ معنوی، فقیر؛ از لحاظ مادّی، فقیر؛ از لحاظ سیاسی، فقیر؛ از لحاظ شخصیتی، فقیر ! امام در مقابل چنین جامعه و چنین کشوری قرار گرفته بود.

«12»