مقابل امریکا و در مقابل شوروىِ آن روز میایستاد، بهخاطر این بود. امریکاییها بیست و پنج سالِ تمام، سرشان را پایین انداخته بودند و به اینجا آمده بودند. سفرهی گستردهای بود که اینها و یک مشت مزدور، هر کار خواسته بودند، کرده بودند؛ تا ماههای اوّلِ انقلاب هم هنوز قطع امید نکرده بودند ! من قضایایی را در ذهن دارم که حالا وقت نیست آنها را بگویم. امام، بهکل نوک همه این پُرمدّعاها را چید ! اگر اندک غفلتی از امام سرمیزد، از طرق مختلف و از پنجرههای متعدّد، همان کسانیکه از در بیرون شده بودند، دوباره وارد میشدند. امام قرص و محکم جلوِ نفوذ و تسلّط بیگانه را به هر کیفیّتی بست و ایستاد. این اوّلین نقطه بود.
دومین چیزی که امام برروی آن نهایت اهتمام را داشت، احیای روح دینی و تقویت ایمان در مردم بود؛ همان ایمانی که در خودش وجود داشت؛ لذا روی مسائل دین - تعبّد و هر آنچه که به دین مربوط میشد - نهایت کوشش و دقّت را داشت و هیچ حاضر نبود در این زمینه کوتاه بیاید؛ چون دین علاج کننده است. وقتی روح دینی در ملتی بود، اثر آن فقط این نیست که از لحاظ شخصی، مردمِ خوب و پاکیزه و پارسایی خواهند شد؛ اثر روح دینی، در زندگی اجتماعی منعکس میشود؛ اگر دینِ درست باشد. برای همین هم بود که با دینی که امام ترویج میکرد، اسلامی که امام آن را اسلام ناب مینامید، همه دشمنان بزرگ دنیا و