با سلیقه و نظر و نسخه اسلام اداره کند. در مقابل او چیست ؟ کشوری که نزدیک دویست سال از جوانب گوناگون بر آن فشار آوردند تا همه خصوصیات ممتاز یک ملت بزرگ را در آن بکوبند و ضعیف و سرکوبش کنند. اگر به تاریخ این دویست سال اخیر مراجعه کنید، عظمت کار امام را بهتر درمییابید. من تأکید میکنم که جوانان، این مقطعِ تاریخی را بخوانند. دستگاههای تبلیغی هم حقایقی را که در این مدّت بر سر این کشور آمده، برای مردم تبیین کنند. به نظر من در این خصوص کار کمی شده است.
از اوایل قرن نوزدهم میلادی که مأمور انگلیسی - « سرجان ملکم » - از مرز هندوستان وارد ایران شد؛ یعنی از زمان حکومت فتحعلی شاه قاجار که با هدایای اغواکننده و گرانقیمت برای رجال درباری و سیاستمداران فاسد وارد ایران شدند و استعمار انگلیسی، یا به تعبیر دیگر، نفوذ ویرانگر انگلیسی - چون استعمار به معنای متداولش در ایران پیش نیامد؛ اما بدتر از استعمار پیش آمد - حکومتهای ایرانی را بهشدّت در مشت گرفت و هر کار خواست به وسیله آنها انجام داد؛ از آن روز تا روزی که انقلاب پیروز شد، در حدود صدوهفتاد، هشتاد سال طول کشیده است. در تمام این مدّت، همه عوامل قدرت - قدرتهای بزرگ جهانی، عوامل قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی - کار کرده بودند برای اینکه این ملتِ ریشهدارِ تاریخىِ بافرهنگِ شجاعِ بزرگ را آنچنان ضعیف و خُرد و ناامید و مأیوس