بیانات سال 78


محسوب میشد ! فقط به خودشان میرسیدند؛ هرجا خودشان جا پایی داشتند، آن‌جا فرودگاه هم بود، وسایل راحتی هم بود؛ اما آن‌جایی که مربوط به خودشان نبود، به‌کلّی رها شده بود ! شکاف طبقاتی در اعلی درجه خود بود.

از لحاظ اخلاقی، ترویج فساد بود. در دوره‌ی پیش از انقلاب - همان سالهای اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه - بارها در سخنرانیهایی که برای جوانان تشکیل میشد، از روی شواهد و قرائن میگفتم این وضعیتی که ما از لحاظ بیبندوباری و بیحجابی و فحشا در کشورمان داریم، در کشورهای اروپایی نیست ! واقعا هم نبود؛ من اطّلاع داشتم. البته در کشورهای اروپایی ممکن بود فلان مرکزِ فسادی وجود داشته باشد؛ اما عرف زندگی مردم در آن‌جا - مثلاً وضع و پوشش و رفتار زنان - بهتر از آن‌چیزی بود که انسان بخصوص در بعضی از شهرهای ما ملاحظه میکرد و میدید ! از لحاظ اخلاقی، مردم دچار انواع واقسام آسیبهای اخلاقی بودند؛ نه فقط اخلاق شهوانی. توسط آنها، ارتباطات مردم، مراودات مردم، تکیه و اعتماد مردم، همه‌اش آفت زده شده بود. این‌طوری پیش برده بودند و اداره کرده بودند؛ بحثِ تعمّد بود. مردم را بیحال و بیحوصله و ناامید میخواستند. اخلاقهای پیشبرنده یک ملت، امید و تحرّک و جدّیت است. ملتی که ناامید باشد، ملتی که از آینده خود مأیوس باشد، ملتی که خود را

«11»