گذشت تا استعدادهایی مثل استعدادهای شما - شاید هم برتر از اینها - شکفته شد. در این کشور استعداد وجود داشت؛ اما آن بخشِ دیگر قضیه نبود؛ یعنی کسانی که این استعدادها را شناسایی کنند، اینها را قدر بدانند و به مسیر تلاش و کار بیندازند، وجود نداشتند. لذا آن استعدادها پوسید و کُند شد، زنگ زد و از بین رفت؛ مثل همه چیزهای خوب که وقتی به آن نرسند، هرچه هم ثروتمند و حائز ارزش باشد بتدریج از بین خواهد رفت؛ مگر اینکه در شرایطی استثنایی همّتهای فوقالعادهای پشت سرش باشد که به جایی برسد. بنابراین، بخش دوم قضیه، اهمیتش کمتر از بخش اوّل نیست. اگر مشوّقان و قدردانها و زمینهسازان و فراهمکنندگان وسایل برای اصحاب استعداد نباشند، این استعدادها هدر خواهد رفت و احیاناً به دام دیگرانی که زرنگترند، خواهد افتاد که این هم یک خسارت است.
من همین جا به این مناسبت میخواهم از آقایان مسؤولانی که در این جا تشریف دارند و نیز دیگرانی که پیغام و صدای مرا باید به آنها برسانند، درخواست کنم که باید این رشته تشویق و فراهم کردن امکانات ادامه پیدا کند. این جوانان، بسیار خوب نشان دادند که اوّلاً استعداد خوبی دارند؛ ثانیاً همّت هم دارند. ما دیگر چه میخواهیم ؟ استعداد هست، همّت هم هست.
ما بایستی امکان فراهم کنیم تا فرد مستعد بتواند از لحاظ علمی خودش را پیش ببرد؛ از لحاظ تحقیقات بتواند خودش را اشباع کند تا دیگران نتوانند بیایند از این سرمایه کشور