اوّلین تکلیف به گردنِ ماست. هر کدامِ ما که در نظام اسلامی مسؤولیتی داریم - مسؤولیتهای اجرایی، مسؤولیتهای مشورتی، مسؤولیتهای تحقیقی، تقنینی - بایستی سعیمان بر این باشد که آن عنصر قوّت و قدرت را که در تاریخ اسلام سراغ داریم و در زندگی خودمان هم تجربه کردهایم، در خودمان زیاد کنیم؛ آن، اعتماد به خدا، اعتماد به آنچه که از اسلام در دست داریم، و از محوریت خارج کردن من؛ یعنی کم کردن منیّتهای شخصی، منیّتهای قومی، منیّتهای گروهی و منیّتهای سیاسی. به سمت آن اتّحاد حقیقی در زیر سایه احکام الهی برویم؛ آن اتّحادی که شرطش ایمان واحد، عشق واحد و هدف واحد است. این اتّحاد، با اختلاف نژاد و اختلاف رنگ و پوست هم میسازد؛ چه برسد با اختلاف مذاق سیاسی. میتوان این اتّحاد را بهوجود آورد. بحمداللَّه ملت ما زمینههای چنین وحدتی را همیشه نشان داده و عمل کرده و حرکت نموده است. ملتهای دیگر هم در داخله امّت بزرگ اسلامی باید دنبال یک چنین اتّحاد و هماهنگی و همدستیای باشند. عناصر قدرت در اسلام فراوان است؛ فضل الهی هم هست و بحمداللَّه نشانهها و مژدههای رحمت الهی هم به وفور دیده میشود.