بیانات سال 78


اسلام و اجتماع و تجمّع اسلامی ادامه میدهند ! چرا ؟ به‌خاطر این که وجود مسلمانان را در این‌جا برخلاف اهداف خود خواهانه و مستبدانه خودشان میدانند. حالا اسمش دمکراسی است، باشد؛ اسم که چیزی را عوض نمیکند ! همه این آقایانی که در آن‌جا هستند، حاکمان دمکراتیک و حکومتهای دمکراسی هستند ! آیا این دمکراسی است !؟ معنای دمکراسی، این است !؟ آیا بشریت برای این مقاصد، باید تحمّل این همه مشکلات را بکند !؟ اگر واقعاً دمکراسی این است، پس استبداد و دمکراسی فرقی با هم ندارد ! کشورهای دمکرات دنیا و کسانی که با حکومتهای به‌اصطلاح دمکراسی بر سرِ کارند، در برخورد با جماعاتی که با آنها همفکر نیستند - یا به دلیلی وجود آنها را برای خودشان مفید نمیدانند، یا مضر میدانند - حق داشته باشند با شدیدترین ابزارها رفتار کنند ! پس اگر بشریت، دمکراسی غربی را رد کند، نفی و انکار کند و از آن اظهار برائت نماید، حق دارد.

ولایت اسلامی این‌گونه نیست. ولایت اسلامی این‌طور است که وقتی مخالفین در حکومت امیرالمؤمنین، خلخال از پای زن یهودی بیرون می‌آورند، امامِ آن جمعیت و حاکمِ حکیم میگوید: اگر مسلمانی از این امر بمیرد - از غصّه این که در حکومت او خلخال از پای یک

«9»