افراد زیاد بودند؛ اما بعد از انقلاب، از این قبیل، به آن زیادی نیستند. من آن مجموعه دارای هدف و آرمان و احساس را بحث میکنم که مقوله جنبش دانشجویی هم متعلّق به آنهاست، والاّ آنها یک وقت هم اگر در تظاهراتی حضور پیدا کنند، حضورشان یک حضور مصنوعی و دروغی و غیرواقعی است ! گاهی دیده شده که از آن قبیل آدمهایی که هیچ دغدغهای جز همین چیزها ندارند، در اجتماعی هم حاضر شدهاند؛ یعنی بله، ما هم هستیم ! معلوم است که مقوله کار جدّی و کار آرمانگرایانه، مقولهای نیست که آدمهای اینطوری اصلاً بتوانند در آن خیلی نقش داشته باشند. پس ببینید؛ خصوصیات یک حرکت دانشجویی، باید در این جنبش دانشجویی وجود داشته باشد. من کاری به این تشکّلهای گوناگون دانشگاهها ندارم. اینها هر کدام یک حکم و حالتی دارند. این حرف من فراتر از مسأله تشکّلهاست؛ متعلّق به همه کسانی است که احساسی دارند؛ آن احساسی که اوّل تعریف کردم که متعلّق به این محیط است و برخاسته از عناصر بسیار ارزشمندی است؛ مثل جوانی، پاکی، صداقت، انرژی، آرمانگرایی. باید این خصوصیات را حفظ کنند. البته جنبش دانشجویی آفاتی هم دارد؛ باید حقیقتاً از این آفات پرهیز کنید و بترسید. یکی از آفات حرکت دانشجویی این است که - همانطور که گفتم - عناصر و مجموعههای ناباب به آن طمع بورزند و بخواهند از آن سوءاستفاده کنند. در دورهای - که ما هم در آن دوره، خودمان از نزدیک شاهد و واقف به کارهای اینها بودیم - بعضیها بودند که دلشان