یکی دیگر از آفات جنبش دانشجویی - همانطور که گفتم - دور شدن از آرمانهاست. عزیزان من ! ببینید؛ سالها قبل از انقلاب، یک واقعه جنایتآمیز در روز شانزده آذر اتّفاق افتاد. از اوّلِ انقلاب، میشد کاری کنند که شانزده آذر اصلاً فراموش شود؛ چون آنقدر ما حوادث داشتیم ! اما نه، مسؤولان کشور و علاقهمندان به مسائل کشور، مایلند خاطره این روز زنده بماند. چرا ؟ چون آن روز بهخاطر سخن حقّی، اتّفاقی در دانشگاه افتاد که بعدها جبهه دژخیمان بهخاطر همان هدفی که جوانان داشتند - و هدف والایی هم بود - با آنها مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید. مسأله آن روز چه بود ؟ ضدّیت با امریکا. چه زمانی ؟ آن زمان که سیاست امریکا و دولت امریکا و رژیم امریکا و عناصر اطّلاعاتی و نظامی امریکا، در تمام شؤون این کشور حاکم بودند. در این کشور، چه آشکار و چه پنهان، همه چیز در دست امریکاییها بود. امروز که شما میبینید امریکاییها از این که ایران اسلامی به طرفشان نمیرود، زنجیر میجوند، به یاد آن روز است؛ چون این جا جایی بود که اینها میایستادند و از این جا به همه منطقه - کشورهای عربی و ترکیه و ... - فخر و آقایی میفروختند و اعمال نفوذ میکردند؛ چون اینجا را مال خودشان میدانستند ! این را هم توجّه داشته باشید: کشور شما از لحاظ موقعیت جغرافیایی، در یک مرکز بسیار حسّاس قرار