یکایک دانشجویان این صفا و صداقت و صمیمیّت و حالت خلوص و پاکی روحی و قلبی محفوظ بماند، لااقل در مجموعه جنبش دانشجویی این باید محفوظ بماند. این حرکت دانشجویی و بیداری دانشجویی، نه در گذشته و نه در امروز، هرگز فراگیر همه دانشجویان نبوده است. بالاخره در محیط دانشگاه، همه یکطور نیستند؛ بعضیها حوصله حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارمان را بکنیم، درسمان را بخوانیم؛ زودتر این ورقپاره را بگیریم و مثلاً دنبال کاری برویم ! این مشمول حرف من نیست. ممکن است اینها هم بسیار جوانان خوبی باشند - اصلاً نمیخواهم رد کنم - ولی میخواهم بگویم اینها مشمول این حرفی که میزنم - این بیداری، این خیزش، این جنبش، این حرکتی که عنوان دانشجویی دارد - نیستند. بعضیها هم در محیط دانشجویی هستند که بیش از آن که دانشجویی کنند، جوانی میکنند و به عنوان یک کار رایج، دنبال کارهای جوانیاند؛ آن هم نه بهعنوان « الّا اللّمم » ( ۱ ). « لمم » که در قرآن هست، یعنی همینطور گاهی کاری از انسان سرمیزند که تصادفی و بدون توجّه است. کیست آن کسی که گناه و خطایی نداشته باشد ؟ مگر در انسانهای خیلی والا. بنابراین، یک وقت کاری تصادفاً انجام میگیرد؛ یک وقت هم ممکن است براساس خطا و غفلت و جهالت، انسان حرکتی کند که نامناسب باشد. آن حکم دیگری دارد؛ اما بعضیها هستند که این حرکت خطا و نامناسب، شغل و کارشان میشود؛ کأنّه دغدغهشان این است ! اینها هم از مقوله حرف ما خارجند. البته در گذشته و پیش از انقلاب، از این قبیل