رسیدهاند؛ از مرحله شهود، به مرحله فناءِ للَّه رسیدهاند؛ آنها هستند که عظمت الهی در چشمهایشان آنچنان جلوه میکند که هر عمل صالحی از آنها سربزند، بهنظرشان نمیآید؛ اصلاً میگویند ما کاری نکردهایم. همیشه بدهکار ذات مقدس احدیّتند.
« ولقد اعتق من ماله الف مملوک »؛ بتدریج، هزار غلام و کنیز را که از مال شخصی خود خریده بود، آزاد کرد؛ « فی طلب وجه اللَّه والنجاة منالنار »؛ برای این که رضای خدا را جلب نماید و از آتش جهنّم خود را دور کند. « مما کد بیدیه و رشح منه جبینه »؛ این پولهایی که میداد، پولهایی نبود که مفت گیرش آمده باشد. امام صادق طبق این روایت میگوید: « مما کد بیدیه »؛ با کدّ یمین و عرق جبین و با کار سخت، پول بهدست آورده بود. چه در زمان پیامبر، چه در زمان فترت بیست و پنج سال، چه در زمان خلافت - که از بعضی از آثار فهمیده میشود که امیرالمؤمنین در زمان خلافت هم کار میکرد - آن حضرت کار میکرد؛ مزرعه آباد مینمود، قنات میکَند و پول در میآورد و این پولها را در راه خدا انفاق میکرد. از