کنیم؛ در دل برمیآشوبیم و با او به مقابله برمیخیزیم. اگر خدای نکرده شقاوت بر ما غلبه داشته باشد، به روی او شمشیر هم میکشیم ! عیب کار اینجاست. لذا جا دارد که ما همان قدری که از جمعبندی شده خصال امیرالمؤمنین سخن میگوییم، از ریز خصوصیّات آن بزرگوار هم مطّلع شویم. این امیرالمؤمنین که عادل بود، عدل او چگونه بود ؟ این عدلی که این قدر تعریف دارد، در مقام عمل چگونه بود ؟ در قدم بعد سعی کنیم که در مقام عمل، خودمان را به او نزدیک کنیم. این درست است؛ این مایه تکامل است. شما شنیدهاید که در بعضی از روایات ( ۱ ) آمده است کسانی به ائمه علیهمالسّلام عرض میکردند ما شیعیان شما هستیم - کما این که طبق روایتی، کسانی آمدند و به خود امیرالمؤمنین هم این را گفتند - اما ائمّه بنابر این روایات، در جواب اینها استنکار میکردند: کجای شما به دوستان و پیروان ما شبیه است ؟ شما این خصلت و این خصوصیت و این رفتار و این گفتار را دارید. به عبارت دیگر، اینها از ما مطالبه عمل میکنند؛ عمل هم تابع اعتقاد است. انسان باید به چیزی معتقد باشد.