در جنگها، امیرالمؤمنین را جلو میفرستاد. در کارهای مهم - هر مسأله اساسی و مهمّی که پیش میآمد - علی را جلو میانداخت: « ثقة به »؛ چون اطمینان داشت و میدانست که او برنمیگردد؛ نمیلرزد و خوب عمل خواهد کرد. ببینید؛ صحبتِ این نیست که امثال بنده - آدمهای حقیر و ضعیف - ادّعا کنیم که میخواهیم اینطوری عمل کنیم؛ نه. صحبتِ این است که ما باید در این جهت حرکت کنیم. انسانِ مسلمانِ پیروِ علی، خطّش باید این خط باشد و هرچه بتواند، جلو برود. بعد فرمود: « و ما اطاق احد عمل رسول اللَّه صلیاللَّهعلیهوآله من هذه الأمة غیره »؛ هیچ کس از این امّت طاقت این را نداشت که مثل پیامبر عمل کند، مگر او. او بود که مثل پیامبر در همه جا میرفت. هیچکس دیگر نمیتوانست به دنبال پیامبر و پا جای پای آن حضرت حرکت کند. « و ان کان لیعمل عمل رجل کان وجهه بین الجنة و النار »؛ با همه این کارهای بزرگ و خداپسند و مؤمنانه، رفتار او، رفتار یک انسان بین خوف و رجا بود؛ از خدا ترسناک بود، کانّه او را بین بهشت و جهنّم قرار دادهاند؛ در یک طرف بهشت را میبیند،