است. هم مجلس، هم دولت، هم مسؤولان گوناگون، باید به مسأله کار و کارگر به چشم موضوعی که گاهی با آن مواجه میشوند و یک تنگنایی پیدا میشود، نگاه نکنند؛ به چشم یک مسأله اساسی و حقیقی کشور نگاه کنند. کارگران ما البته نجیبند، مؤمنند، هوشیارند و متوجّه توطئههای دشمن هستند. اگر این خیل عظیم کارگری ما، مردمان هوشیاری نبودند و به انقلاب و دین و دولت و نظامشان علاقه نداشتند، امروز دشمنان ما در محیطهای کارگری فاجعه میآفریدند. الان هم تلاش میکنند، اما اینها قویند. کارگران ما - این قشر نجیب، این قشر مؤمن، این قشر زحمتکش - بحمداللَّه هوشیار و متوجّهند و زیربار توطئههای آنها نمیروند. باید این تلاشهایی که میشود، ادامه پیدا کند و تقویت شود. توسعه اقتصادی، بدون تقویت مسائل کار و نگاه به کار، امکانپذیر نیست. این انسانی که خودش را صرف این کار میکند، باید بداند که نظام پشتیبان اوست.
درباره معلّمان عزیز هم یک نکته اساسی شبیه این وجود دارد. اینروزها صحبت « توسعه سیاسی » میشود. توسعه سیاسی و توسعه فرهنگی یعنی چه ؟ توسعه فرهنگی و سیاسی این است که انسانها در جامعه احساس کنند که میتوانند درست بیندیشند، درست بفهمند و درست فرا بگیرند. اگر کشوری بتواند خود را به اینجا برساند، توطئهها و گمراهگریها در آن اثر نمیکند. این چیز خوبی است، اما این با جنجال و غوغا و های و هوی و روزنامه بازی و