بیانات سال 78


گره‌گشایی معلّم در مسائل عمده زندگی ما و نسل آینده ما و جامعه ما و کودکان ما و تاریخ آینده ماست. حال با این نقشی که معلّم دارد، جامعه، کشور، مردم، دولت و نظام باید درباره مسأله معلّم چگونه فکر کنند ؟ ما نمیخواهیم در این صحبتهایی که راجع به کارگران و معلّمان میکنیم - تکلیف را بار بردوش این دو قشر کنیم؛ نه، همه‌مان تکلیف داریم. مردم عادّی هم که خارج از این دو قشرند، نسبت به اینها تکلیف دارند؛ دولت هم تکلیف دارد؛ کلّ نظام تکلیف دارد؛ مجلس تکلیف دارد؛ همه در قبال این دو قشر تکلیف دارند. البته من نمیخواهم مسأله را فقط در بُعد معیشتی منحصر کنم. معیشت، یک ضرورت است؛ اما همه چیز نیست. آنچه مهمتر از مسأله معیشت است، قدرشناسی و ارزشگذاری است. باید مقام معلّم در جامعه به‌گونه‌ای باشد که اگر از یک جوان بپرسند شما میخواهید در آینده چکاره شوید، بگوید معلّم. کارگر باید مقام و وضع و شرافتش طوری شود که اگر به جوانی یا کودکی گفتند شما ارزش و منّت کدام قشر را بیشتر میپذیرید، بگوید کارگر.

مردم باید قدر کارِ کارگر را بدانند. البته این را بدانید که خدا قدر میداند: « و سیری اللَّه عملکم و رسوله » ( ۱ )؛ خدا و پیامبر قدر میدانند؛ کرام‌الکاتبین قدر میداند. بدانید که پیش خدا و در دیوان الهی، لحظه‌ای از لحظات رنجهای شما عزیزانِ من مغفولٌ‌عنه نمی‌ماند. آن

«7»