از جنبه مادی، حکومت برای شخص حاکم و ولى و تشکیلات حکومتی، به عنوان یک طعمه نباید محسوب شود؛ والا ولایت نیست. اگر آن کسی که در رأس حکومت اسلامی است، برای حکومت، برای خود، برای این شأن و مقامی که به او رسیده است یا میخواهد به او برسد، کیسه مادیای دوخته باشد، آن شخص، ولى نیست؛ آن حکومت هم ولایت نیست. در حکومت اسلامی، کسی که ولىامر است - یعنی کار اداره نظام سیاسی به او سپرده شده است - از لحاظ قانون با دیگران یکسان است. او حق دارد بسیاری از کارهای بزرگ را برای مردم و کشور و اسلام و مسلمین انجام دهد؛ اما خودش محکوم قانون است.
از روز اول تا امروز - بخصوص بعد از تشکیل نظام جمهوری اسلامی - در معنای ولایت تحریف کردند؛ بهدروغ، ولایت را چیزی غیر از آنچه که هست، معرفی کردند. گفتند ولایت معنایش این است که مردم محجورند و به سرپرست و قیم احتیاج دارند. آدمهای نام و نشاندار، این را صریحاً در کتابها و مطبوعاتشان نوشتند ! دروغ محض، تهمت به اسلام، تهمت به ولایت !
در غدیر، مسأله ولایت، به عنوان یک امر رسمی از سوی پیامبر مطرح شد و امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام به عنوان مصداق آن تعیین گردید؛ که البته تفاصیل زیادی دارد و شما آن را میدانید. و اگر کسانی هم از تفاصیل آن اطلاعی ندارند - بخصوص جوانان - بهتر این است که در نوشتهها و کتابهای استدلالی و علمی آن را دنبال کنند. کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده و مفید است.