را میکنند، حرفهایی را میزنند و انتقادهای ناواردی را گاهی با بعضی از انتقادهای احیاناً وارد مخلوط میکنند. بنابراین آن مطالبات جداست. آنچه که بنده بهعنوان یک طلبه مسؤول از قوّه قضائیّه انتظار دارم، همان چیزی است که ما چهره زیبا و منوّر آن را در قضاوت امیرالمؤمنین علیهسلاماللَّهالملک الحقّ المبین در تاریخ مشاهده میکنیم: آن عدالت قاطع، آن عدالت بیملاحظه، آن عدالت فراگیر، آن عدالت امیدوار کننده، آن عدالتی که در آن افراد ضعیف و معمولی جامعه در مقابل قانون و معامله قانونی، با افراد مقتدر و قدرتمند یکسانند. در اسلام اینگونه است؛ در قانون اساسی ما هم اینگونه است.
در قانون اساسی، رهبری، رئیس جمهور، رئیس قوّه قضاییّه و دیگر مسؤولان کشور، با آحاد مردم در قبال قوانین هیچ تفاوتی ندارند. هیچکس بالاتر از قانون نیست. قانون اساسی اختیاراتی را به کسانی میدهد. قانون اساسی به قاضی میگوید محکوم یا تبرئه کن؛ حکم قضایی صادر کن. به رهبری هم میگوید با ملاحظه این جهات، عفو کن. این مافوقِقانون حرکت کردن نیست؛ این متن و مُرّ قانون است. قانون برای همه یکسان است. برای کسانی که گرههایی را باز کنند، راههایی را بگشایند و مشکلاتی را حل نمایند، مسؤولیتهایی وجود