خود ما - را آنطوری که غربیها مطرح کردند، مطرح کنم و ایشان را با گورباچف مقایسه کنم؛ ولی آنها این مقایسه را کردند و صریحاً گفتند که در ایران هم گورباچفی به قدرت رسید ! البته فراموش نکنیم که متأسفانه یک عدّه هم در داخل خوششان آمد و این اهانت را نفهمیدند و آن توطئهای را که پشت این اهانت هست، به طریق اولی نفهمیدند ! به مغرضان و آنهایی که میفهمند چه دارد اتفاق میافتد و چه میخواهند پیش بیاورند، کاری ندارم؛ اما یک عدّه از آنهایی که مغرض هم نبودند، نفهمیدند که چه شد و دشمن چه میخواهد انجام دهد.
به آن تفاوتها برگردیم. تفاوت اوّل، تفاوت رئیس جمهور ما با آقای گورباچف است. گورباچف روشنفکری بود که حتی به احتمال زیاد به اصل و مبانی مارکسیزم هم اعتقاد زیادی نداشت؛ آدمی بود که اصلاً ساختار شوروی را قبول نداشت؛ خود او هم به زبانهای مختلف این را اظهار کرده بود. البته در آن وقتی که سرِ کار آمد، چندان صریح نمیتوانست اینها را بگوید؛ اما بالاخره اظهار میکرد. رئیس جمهور ما، جمهوری اسلامی، دین و اعتقاد قلبی اوست؛ امام مراد و مقتدای اوست؛ یک روحانی است. آنها اول در خوشخیالیهای خود حرفهایی زدند،