هنوز هم سیاستمدارترین و موذیترینهایشان آن حرفها را میزنند؛ اما عدّهای از آنها از این دو سال اخیر به وحشت افتادند و بارها در تبلیغات خودشان گفتند که نه، این هم از خودشان است؛ جزو همین بنیادگراهاست ! اتفاقاً این را درست فهمیدهاند ! گورباچف به مبانی مارکسیزم بیاعتقاد و دلباخته غرب بود؛ حرفهایی هم که میزد، حرفهای غربیها بود؛ منتها با زبان روسی آنها را بیان میکرد؛ والّا شعارهای او هم غیر از شعارهای آنها نبود؛ او دلباخته آنها بود ! البته در اینجا قضایای بسیار ریزی - مثل سفرها، امتیاز دادنهای دروغین و بیخودی و ... - هست که نمیخواهم آنها را بگویم؛ چون جای این جلسه نیست؛ خود شما هم میتوانید آن قضایا را پیدا کنید.
تفاوت دوم این است که اسلام، مارکسیزم نیست. مارکسیزم مورد قبول مردم شوروی هم نبود. بله، دینِ حزب کمونیست شوروی بود. حزب کمونیست شوروی متشکل از چند میلیون عضو در مقابل جمعیت نزدیک به سیصد میلیونی شوروی بود؛ شاید مثلاً ده میلیون، پانزده میلیون نفر عضو بودند. اعضای حزب کمونیست همیشه از امتیازاتی برخوردار بودند؛ بنابراین