خدمت دوم، عاملی بود که در واقع پشتیبانی معنوىِ عامل اوّل محسوب میشود؛ یعنی احیای مذهب شیعه، مذهب اهلبیت و ارادت به خاندان پیامبر. مردم - همین مردم شجاع، همین عشایر غیور - از این سرزمین با نام امیرالمؤمنین، با نام امام حسین، با نام شهدای کربلا، با نام ائمه معصومین علیهمالسّلام توانستند بروند و نام خدا، یاد اهلبیت و آئین مقدس اسلام و فقه متین جعفری را در سرتاسر این کشور، مستقر کنند و کشوری یکپارچه، محکم و مقتدر بهوجود آورند.
این اقتداری بود که از معنویت، از دین و از تعالیم اهل بیت بهوجود آمد. بزرگانی که در این مدت - در طول چند قرن - در اردبیل پرورش پیدا کردهاند، همه همین خط مستقیم را نشان میدهند. خودِ شیخ صفیالدّین اردبیلی، برخلاف آنچه که بعضی گمان میکنند، یک صوفیمسلک از قبیل آنچه که ادّعا میشود، نبود. یک عالم، یک عارف، یک مفسّر و یک محدّث بود. آنگونه که مرحوم علاّمه مجلسی - بنا بر آنچه از او نقل کردهاند - ذکر میکند، شیخ صفیالدّین اردبیلی در ردیف سیدبنطاووس و ابنفهد حلّی - علمای فقیه و درعینحال عارف