بیانات سال 79


بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

از این‌که زحمت کشیدید و این محفل بسیار شیرین و صمیمى و متنوع را تشکیل دادید، تشکّر مى‌کنم. هرکس این جلوه‌هاى زیباى انسانى، این شور صمیمانه‌ى مردم، این جوانان نورانى - که امروز عصر جلسه‌ى خوبى با آنها داشتیم - این بسیجیان و این قشرهاى فعّال و کارآمد، این معلمان نمونه، ورزشکاران نمونه، شعراى بسیار خوب، متخصصان، هنرمندان، نوحه‌خوانان و سایر قشرهاى گوناگون این استان را مشاهده کند، واقعاً غناى اردبیل را تصدیق خواهد کرد و به قول شاعر همشهرى شما که الآن هم در اینجا تشریف دارند، ( ۱ ) « اردبیل نازلى صدف سَن ده شرف گوهرى وار ». این شخصیتهاى علمى، این علماى بزرگ و باشخصیت حوزه و دانشگاه، این شخصیتهاى ادبى و هنرى و اجتماعى، این بانوان و دختران و پسران جوان فعّال، مجموعه‌ى خوبى را در این استان تشکیل مى‌دهند؛ مثل صندوقچه‌ى مرصّعى که انسان ارث برده و دوست دارد بداند داخل آن چیست؛ بعد که درِ آن را باز مى‌کند، مى‌بیند محتواى آن عجب تماشایى است. ما از جهات گوناگون، اردبیل را به‌عنوان یک نقطه‌ى برجسته و خوب مى‌شناختیم؛ اما درِ این صندوقچه را حقیقتاً درست باز نکرده بودیم. وقتى انسان در این دیدارها، این اظهارات را مى‌شنود و بعضى از نامه‌ها را نگاه مى‌کند، مى‌بیند که داخل این صندوقچه، از بیرونش بسیار بهتر است. البته با بعضى از دوستان از گذشته آشنا

«1»