بیانات سال 79


است براى این سه مقصود علم را تحصیل نکن. در واقع علم را باید براى دانستن و عمل کردن تحصیل کرد؛ نه براى خودنمایى و سرى توى سرها درآوردن و بحث و جدل کردن.

« و لا تدعه لثلاث »؛ به خاطر این سه انگیزه هم علم را رها نکن: « رغبة فى الجهل »؛ یکى به خاطر رغبت در جهل. بعضى مى‌خواهند ندانند؛ کأنّه با این دانستن و با این علم عناد دارند. تعجب نکنید؛ هستند در عالَم کسانى که گوش نمى‌کنند به یک حرفى؛ یا دیگران را نهى مى‌کنند از گوش کردن به یک حرفى؛ براى این‌که نگذارند این علم در آنها به وجود بیاید. بعضى خودشان گوش نمى‌کنند؛ بعضى دیگران را وادار مى‌کنند به گوش نکردن، تا این‌که این دانش را به خاطر عناد با آن دانش تحصیل نکنند. این‌جا یک جمله‌ى مطلقى را فرمودند؛ « رغبة فى الجهل ». حال این « العلم » ى که گفته شده است، آیا مراد همین علم مصطلح در کلمات ائمّه است ؟ یعنى علم دین، فقه دین ؟ ممکن است. بنابراین « رغبة فى الجهل »، یعنى جهل در همین مقوله؛ جهل نسبت به همین علم. اما ممکن هم هست که کسى بگوید نه؛ این الف و لام « علم »، الف و لام عهد نیست که این علم را بفرماید؛ مطلق علم را مى‌فرماید.

«2»