پیامبر در مقابل مردم مثل بندگان غذا میخورد و مثل بندگان مینشست؛ نه مثل اشرافزادهها: « کان رسولالله ( ص ) یأکل اکل العبد و یجلس جلوس العبد »؛ ( ۸ ) پیامبر جزو فامیلهای اشرافزاده بود؛ اما رفتار او با مردم خود، رفتار متواضعانهای بود. به آنها احترام میکرد؛ به آنها فخر و تعنّد نمیفروخت؛ اما اشاره و نگاه مبارکش بر تن امپراتوران آن روز عالم - در سالهای آخر عمرش - لرزه میانداخت. این عزّت است.
امامت، یعنی دستگاهی که عزّت خدایی را برای مردم به وجود میآورد. علم و معرفت به مردم میدهد. رفق و مدارا را میان آنها ترویج میکند. ابّهت اسلام و مسلمین را در مقابل دشمن حفظ میکند. اما سلطنت و حکومتهای جائرانه، نقطه مقابل آن است. امروز در بسیاری از کشورهای دنیا اسم زمامداران پادشاه نیست، اما در واقع پادشاهند. اسمشان سلطان نیست و ظواهر دمکراسی هم در آنجاها جاری است، اما در باطن، همان سلطنت است؛ یعنی رفتار تعندآمیز با مردم و رفتار ذلّتآمیز با هر قدرتی که بالاسر آنها باشد ! حتی