شما دیدید وقتی که نظام مارکسیستی در شوروی سابق و اروپای شرقی برافتاد - با اینکه نظام مارکسیستی تمدّنی جدید و نو نبود؛ تفکّری بود بر اساس همان تمدّن غربی؛ عمدتاً با همان پایههای تفکّر و تمدّن غربی؛ با همان پایههای مادّی؛ درعینحال با دستگاه سرمایهداری غرب و نگهبانان و افسونگرانِ پاسدار تمدّن غربی معارضهای داشت - مسألهی نظم نوین جهانی و مسألهی تک ابرقدرتی در دنیا را مطرح کردند. یعنی امروز تمدّن غرب حتی در میان اجزای خود، آن وحدت و انسجام و آن یگانگی و صداقت لازم را ندارد. یک نقطه که یک رشد مادّی بیشتری کرده است، بنا به طبیعت تمدّن مادّی، افزونطلب است؛ کلیّتطلب است؛ تمامیّتطلب است و بقیهی بخشها را نادیده میگیرد.
در تمدّن مادی غرب - همچنان که در همین ماههای جاری در دنیا مشاهده کردید - هرچه حرف میزنند، طرّاحی هزارهی دوم را میکنند ! حالا مگر تمدّن مادّی غرب، سرتاسر هزارهی اوّل را فرا گرفته بود که شما میخواهید هزارهی دوم را هم به آن ملحق کنید ؟! مگر بشر از این دو، سه قرنی که از سیطرهی تمدّن مادّی غرب گذشته، راضی است ؟! مگر تمدّن مادّی غرب توانسته است زخمهای کهنهی بشریّت را علاج کند ؟! آیا فقر در دنیا از بین رفت ؟ آیا گرسنگی از بین رفت ؟ آیا ظلم و تبعیض از بین رفت ؟ آیا آرامش خاطر انسان تأمین شد ؟ آیا