پیرامون خود ارتباطی نداشته باشد. برحسب بافت معمولىِ همیشگىِ تغییرناپذیر نظام اجتماعی و روابط انسانی ما، حوزه و روحانیت مثل خونی است که در سرتاسر پیکرهی جامعه در جریان است؛ در حرکت است؛ با همه جا مرتبط است. لذا مسائل روحانیت و مسائل حوزه، پیوندی ناگسستنی با مسائل کشور، مسائل نظام اسلامی، مسائل دنیای امروز و حتی با مسائلی از تاریخ و گذشته دارد که من در بحث امروز، فهرستگونهای از آن را عرض میکنم.
یک مطلب دربارهی این نکته است که نظام اسلامی چه خطّی را برای خود ترسیم کرده است ؟ مسیری که نظام اسلامی برای خود در نظر گرفته و فرض کرده است، چیست ؟ مطلب بعدی این است که در این مسیر - که بیگمان از فراز و نشیبها و چالشها و افت و خیزها خالی نیست - نقشآفرینان اصلی چه کسانی هستند و حوزهی علمیه در این میان کجا قرار دارد؛ چه نقشی دارد؛ چه نقشآفرینیای دارد ؟ مطلب سوم این است که در نظام اسلامی در حال حاضر، بر حسب طبیعت این نظام، چالشهایی هست؛ این چالشها چیست ؟ نظام با چه موانعی، با چه مزاحمتهایی، احیاناً با چه معارضههایی، با چه پدیدارهایی که باید با آنها مقابله کند، روبهروست ؟ نوع تقابل با این چالشها باید مورد توجّه و تعمّق و ژرفاندیشی حوزویان